ندای اسمانی

سبک زندگی اسلامی انسانی از دیدگاه قران و روایات

سبک زندگی اسلامی انسانی از دیدگاه قران و روایات

ندای اسمانی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

امام حسین چراغ هدایت

عن النبی (ص) : این الحسین مصابح الهدی  سفینه النجاه

همان حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است

این روایت ظاهری روشن و رسا دارد اما برای اینکه بتوان از این کلام و حدیث زیبا و رسا استفاده بیشتری کرد عرض می کنم که :

همانگونه که اگر یک اتومبیل از هر لحاظ سالم باشد اما در یک شب تاریک و ظلمانی بدون  بدون چراغ و روشنایی باشد راه به جایی نمی برد و نه تنها راه را پیدا نمی کند بلکه ممکن است از راه اصلی دور شده و هر چه حرکت می کند بجای اینکه به مقصد برسد از مقصد دور می شود

حال خداوند متعال که به انسان همه گونه نعمت داده و این انسان با تمام این نعمت ها اگر امامی نباشد که او را هدایت به راه راست نماید تا انسان در پرتو سیر در راه راست به کمال برسد به سان همان ماشینی خواهد بود که بدون چراغ در تاریکی حرکت می کند که نه تنها به مقصدش اصلی اش که همان کمال انسانی است نمی رسد بلکه با هر قدمی که برمی دارد طبق مضمون روایت از هدفش دور می شود .

و اینکه می فرماید : حسین کشتی نجات است , نا خود اگاه انسان به یاد کشتی نوح می افتد که وقتی بخاطر لجاجت قوم , مستحق عذاب الهی می شوند تنها کسانی نجات پیدا می کنند که سوار بر کشتی نوح شده باشند , در عصر و دوره کنونی هم کسانی می توانند از عذاب الهی ولو اینکه ممکن است مثل دوران حضرت نوح عذاب دنیوی نباشد , نجات پیدا کنند که بتوانند در هر موقعیت و شغل و زمانی که زندگی می کنند , طوری زندگی کنند که زندگی شان مورد پسند امام زمان عج باشد

این گونه است که اگر کسی زندگی اش مورد رضای امام زمانش باشد مثل کسی است که سوار کشتی نجات شده است .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۴
.. جعفری

چه کنیم تا محبّ خدا بشویم

عن ابی عبدالله(ع):من احبّ ان یعلم ما له عندالله فلیعلم ما للّه عنده.[بحار، ج70، ص18].

طبق این نقل امام صادق می فرماید هر کسی می خواهد بداند که پیش خداوند چقدر دارای ارزش است , ببیند که خداوند  را در کارهایش چقدر در نظر دارد

از این حدیث شریف استفاده می شود که رابطه بین انسان و خداوند دو طرفه است که به میزانی که شخص خداوند را در کارهایش درنظر داشته باشد , عنایت و توجه خداوند هم به همان اندازه شاملش می شود

اینکه شخص دنبال کارهایش باشد اما خداوند را در کارهایش در نظر نداشته باشد , اما با این حال انتظار داشته باشد که مورد عنایت ویژه خداوند باشد انتظار بی جایی است

لذا روایتی از امیر المومنین علیه السلام هست که می فرماید : من أحب أن یعلم کیف منزلته عند الله فلینظر کیف منزلة الله عنده فإن کل من خیر له أمران أمر الدنیا و أمر الاخرة فاختار أمر الاخرة علی الدنیا فذلک الذی یحب الله و من اختار أمر الدنیا فذلک الذی لا منزلة لله عنده[جامع‏الاخبار، ص178].

یعنی : منزلت هر کسی نزد خداوند به همان میزان منزلت خداوند نزد آن شخص است و در ادامه حدیث حضرت یک ملاک ملموس تری بیان می دارد , به این بیان که اگر کسی در یک جایی مخیر شود که کار دنیایی را انجام دهد یا یا کار آخرتی را مثلا فرض کنید یک نفر راننده است که در طول روز کارش را انجام داده شب جمعه صدای دعای کمیل را می شنود , و در همان حال مسافری دربستی به پستش بخورد . حال این شخص که مخیر بین کسب پول بیشتر یا شرکت در دعا است .

طبق روایت اگر شخص امر آخرتی را انتخاب کند , این شخص دوست دار خداست و کسی که امر دنیایی را برگزیند , ارزش و قدر آنچنانی نزد خداوند ندارد .

راههای گوناگون دیگری برای جلب محبت الهی وجود دارد که معمولا در مضامین دعاها بسیار به آنها اشاره شده که انشاء الله در فرصتی دیگری به آنها خواهیم پرداخت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۳
.. جعفری

سکینه و آرامش

یکی از اموری که امروزه کمبود آن در جامعه بسیار محسوس است نبود آرامش در جامعه است .

در حالی که آرامش روحی و روانی در افراد و جامعه یکی از لوازم اصلی پیشرفت مادی و تعالی معنوی در هر جامعه ای است

سوال این است که چرا با این همه پیشرفت های مادی و با وجود این همه تکنولوژی های پیشرفته در جوامع غربی که از لحاظ مادی تامین هستند این عنصر ضروری برای انسان یعنی آرامش چرا وجود ندارد ,

شما امام خمینی را ملاحضه بفرمایید کسی که در طول زندگی اش با چالش های بزرگی مواجه بوده و کسی که محور تحول تاریخی بود و اتفاقات بسیار بزرگی با محوریت و رهبری او صورت گرفته که به شهید شدن عده زیادی در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در طول جنگ منجر شده که هر کس دیگری باشد ممکن است حداقل درکارش مقداری تشویش داشته باشد که نکند این کار من اشتباه باشد , نکند ...

اما وقتی حالت خود را در وصیت نامه خود می نویسد که من با قلبی آرام و دلی مطمئن از این دنیا رخت بر می بندم واقعا جای این سوال است که این شخص که قهرمان تحولات عظیمی بوده که زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریت شده چطور با این همه اتفاقات عظیم دلی آرام و قلبی مطمئن دارد ؟

این نمی شود مگر اینکه به دریای بی کران الهی متصل باشد , لذا آن چیزی که برای انسان آرامش می آورد نه پول و مقام و نه هیچ چیز دیگری است بلکه تنها چیزی که باعث آرامش شخص است اتکال به نیروی لایزال الهی است ,

لذا خداوند متعال در آیه 28 سوره رعد می فرماید : « ِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب »

یعنی فقط باید یاد خداست که دلها آرام می گیرد ,

و باید دانست که اگر هم شخصی زندگی آرامی دارد دلیل بر داشتن آرامش روحی نیست , آیا اگر این شخص با چالشهایی نفس گیر مواجه شود می تواند باز هم همین آرامش را داشته باشد ؟ خیر هر شخصی به همان اندازه می تواند در گرفتاریها و سختی های زندگی دارای ارامش باشد که با خداوند رابطه دارد

هر چقدر این رابطه قوی باشد آرامش و اطمینان و سکینه بیشتر و هر چقدر این رابطه کمتر باشد , آرامش و اطمینان کمتر خواهد بود .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۲
.. جعفری

ادامه شرح حکمت 343 نهج البلاغه

وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ

حضرت در ادامه حکمت 343 از قول خداوند کریم در قران نقل می کند هر نفسی در گرو اعمال خویش است , اصولا رهن که امروزه به پول پیش پرداخت خانه اطلاق می شود , در زبان دین و احکام شرعی معنای دیگری دارد , رهن همان وثیقه است که شخص طلبکار در قبال پولی که از طلبکار , طلب دارد می گیرد , مثلا همان گونه که بانک ها برای پرداخت وام در قبال مبلغ وام وثیقه دریافت می کنند همان رهن است

با این مقدمه عرض می کنیم که از انجا که اعمالی که انسان در این دنیا انجام می دهد در آخرت بروز و ظهور می کند و از طرفی چون در آخرت نه مالی و نه پولی وجود دارد , لذا نفس و جان انسان در گرو اعمال اوست ,

لذا با توجه به اینکه روح انسان در همین دنیا هم در گرو اعمال اش می باشد , لذا انسانی که اهل گناه یا اهل لهو و لعب است  می بیند که حال دعا و نماز و عبادت ندارد , چرا ؟ چون جان این شخص آزاد نیست در گرو اعمال ناصالح است لذا باید با توبه جان خویش را آزاد کرد

« مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ »

مردم عقلشان ناقص است مگر کسی که خداوند نگه اش دارد

متاسفانه سبک زندگی های ما طوری شده که عموم مردم سرگرم بازیچه دنیا شده اند , و از هدف خلقت که حیات معقول در این دنیا و رسیدن به کمال است دور مانده اند

ایا این که انسان یقین به این دارد که عمرش بیش از 60 الی 70 سال نیست و تازه هیچ کس هم یقین ندارد که آیا فردا زنده هست یا نه و آیا عمرش اصلا به پیری منتهی می شود یا نه ؟ ولی از این یقین خود دست بر می دارد و به گمان اینکه حالا هنوز خیلی فرصت دارد , مشغول به چند روز زندگی دنیا شده , آیا می شود گفت این انسان عاقل است ؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۴۱
.. جعفری

شرحی از حکمت 343 نهج البلاغه

وَ قَالَ امیر المومنین :  ( علیه‏السلام  )الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ

حضرت علی علیه السلام در حکمت 343 نهج البلاغه می فرمایند :

گفتار شما ضبط و نگهداری می شود ویک روز نهان ها اشکار می گردد و هر کسی در گرو اعمال خویش است

شرح این فراز :

آن گونه که از روایات بر می آید گفتار انسان نیز مانند رفتار انسان حساب و کتاب دارد و به تعبیر دقیق تر همانگونه که افعال و اعمال انسان خارج از احکام پنجگانه شرع ( واجب ، حرام ، مستحب ، مکروه ، مباح ) نیست

اقوال انسان نیز همین گونه است یا واجب است مثلا در جایی که اگر حرف نزنی حقی از مومنی ضایع می شود که در اینجا کلام واجب است یا مثلا اذکار نماز واجب نیز واجب است

گاهی حرف زدن حرام است مثلا حرف زدن با نامحرم به قصد لذت حرام است ،

گاهی بعض حرفها مستحب است مثل اذکار مستحب مثلا صلوات ذکر تسبیح و ...

گاهی برخی حرفها مباح است

ولی بیشتر حرفهایی که ما می زنیم اگر حرام نباشد مکروه است ، شوخی های بی جا ، حرفهای بیهوده ، که اینها در دل انسان اثرات سوئی دارد ، بسیاری از مواقع مثلا که حال نماز و دعا و مناجات نداریم از اثرات حرفهای و کلام های بیهوده است .

بعد حضرت می فرماید : هر آنچه در دل دارید یک روز آشکار خواهد شد ، قلب انسان به مثابه جعبه سیاه هواپیما است ، یعنی همانگونه تمام مکالمات و وضعیت دمای هواپیما و ... در جعبه سیاه هواپیما ثبت و ضبط می گردد ، اعمال اسنان نیز در جان و قلب او رسوخ می کند ، که مثلا اگر عمل بدی انجام داده باشد اگر توبه کند ان عمل بد پاک می شود و گرنه در جانش ثبت می شود

همینطور اگر شخص عمل صالحی انجام داد مادامی که با عمل سوء دیگری آن را از بین نبرده برایش باقی می ماند ، لذا در قران می فرماید هر کس کار خیری بیاورد ده برابر پاداش می گیرد و نمی فرماید کار خیری انجام دهد ، زیرا انجام عمل مشروط به ثبت آن نیز هست ، لذا حضرت می فرماید روزی نامه اعمال شما را می گشایند، همانگونه که از جعبه سیاه هواپیما رمز گشایی می کنند .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۹
.. جعفری

در خطبه 1 نهج البلاغه می خوانیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِی لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِی لَیْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّیَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ أَرْضِهِ:

ستایش خدایی را است که سخنوران از مدحش عاجزند و شمارشگران از شمردن نعمتهای ناتوان و تلاشگران از ادای حقش درمانده اند . خدایی که افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمی کنند و غواصان ورزیده دریای علوم ناتوان از شناخت کنهش هستند ، کسی است که صفت اش مثل ذاتش نامحدود است ، و تعریف کاملی درباره اش نمی توان یافت ، خدایی که نه دارای وقت معین و نه داری اجل مشخصی است . مخلوقات را با قدرت خود آفرید ، و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد .

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ

همانگونه که  در سوره حمد می خوانیم خداوند می فرماید الحمد الله رب العالمین ، بنابر تفسیر گرانسگ المیزان ( ج 1 ص 19 ) ال در الحمد برای جنس بوده که به این معنا خواهد بود که هر حمدی مختص به خداست

مقدمتا عرض می کنم که اصولا مدح و ستایش در مقابل فعل وکاری است که شایستگی مدح را داشته باشد ، مثلا کسی که در موقع گرفتاری به داد انسان می رسد ، هنگام تشنگی یک لیوان به دست انسان می دهد ، حتی در جایی یک خودکار به انسان می دهد تا چیزی بنویسد علی الظاهر در عرف مردم همین کارهای ساده هم قابل ستایش زبانی حداقل هستند .

اما باید دانست همین کارهای بسیار ساده هم که شایسته ستایش هستند حمد اینها هم در واقع مربوط به خداوند است مثلا به عنوان نمونه وقتی کسی یک لیوان آب به شما می دهد ، در این یک فعل ساده ببینید چقدر نعمت خداوند خوابید ه :
اولا : آب را که آفریده ؟
دوما : مثلا لیوان که شیشه ای است ، چه کسی مواد این شیشه را در طبیعت قرار داده
سوما : چه کسی حس تشنگی را به انسان داده اگر این حس در انسان نبود ، ممکن بود انسان تشنه شود ، اما چون حس تشنگی نبوده به قسمت های مختلف بدن آسیب جدی برسد
رابعا : چه کسی دهان برای شما قرار داده که با آن آب را بیاشامید و
خامسا: ...

پس با دقت در یک عمل ساده مثل دادن یک لیوان به دست شما توسط شخصی ده ها نعمت خوابیده که همه اش مربوط به خداوند متعال است ،

حالا شما همه کارها و نعمت های دیگر را دقت کنی می بینی که همه آنها محفوف و پیچده به ده ها نعمت الهی است و از اینجاست که معلوم می شود واقعا الحمد لله رب العالمین ، حمد مخصوص خداوند است و دیگران در واقع هیچ کاره اند .

حال  با این مقدمه دوباره به متن نهج البلاغه بر می گردیم آنجا که حضرت می فرماید « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ» ستایش خداوندی را است که سخنوران از ستایش و مدحش عاجزند ،
چگونه عاجز نباشند در حالی که هر شی و هر کسی را که می بینی هیچ از خود ندارد و هر چه دارد از خداوند متعال است از نعمت های بسیار ساده و پیش افتاده که به چشم نمی آید تا نعمت های عظیم مثل نعمت اصل وجود ، نعمت هدایت ، نعمت ولایت و نعمت رستگاری ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۳۰
.. جعفری

نگارنده : محمد حسن قالبی

جامعه یکی از ارکان مهم یک حکومت است ، فلذا اسلام برای ایجاد نیروی بازدارنده از خود جامعه کمک می گیرد . جامعه ای موفق خواهد بود که تک تک افراد جامعه نسبت به اجرا شدن قوانین ، احساس مسئولیت کنند و به افراد متخلف تذکر دهند و الا در صورت نبود نیروهای انتظامی جامعه بی قانون خواهد بود . مثلا تصور کنید در یک اتوبوس فردی سیگار بکشد اگر همه منتظر باشند تا مئموران هوای پاک و یا مسئولین محیط زیست حاضر شوند و به فرد خاطی تذکر دهند همه دود این عمل زشت را خواهند خورد. در جامعه اسلامی همه افراد احساس وظیفه می کنند که به فرد متخلف تذکر دهند تا خود دچار الودگی ان گناه نشوند.  فاذا اسلام علاوه بر تذکر دادن به فرد خاطی در این مورد تحریم های سر سختانه ای برای فرد شرابخوار معین کرده است تا او به هیچ عنوان نتواند به کار خود ادامه دهد . چرا که عدم رعایت یک نفر در اتوبوس اجتماع باعث می شود تا همه افراد الودگی ان گناه را استشمام کنند .

امام علی در وصیتش به امام حسن می فرمایند : لا تصحب‏ الشریر فإن طبعک یسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم. (1)

با فرد شرور و الوده همراه مشو چرا که طبیعت و سرشت پاک تو از طبیعت الوده او ، شرارت را می رباید در حالی که تو به این امر اگاه نیستی .

نمی شود وارد بازار ذغال فروش ها شد و سیاه نشد ، و همچنین نمی شود وارد بازار عطار ها شد و با بوی خوش از ان خارج نشد . همراهی اثر می کند چه بخواهی و چه نخواهی .

فلذا اسلام برای دور نگه داشتن جامعه از این گناه یک سری قوانین عمومی وضع کرده تا کسی نتواند الودگی خود را به دیگران انتقال دهد بلکه با تحریم همه جانبه از کار خود دست برداشته و تغییر کند .

 

تحریم های چند جانبه علیه فرد شرابخوار

 
1-نهی از دست دادن و احوال پرسی با فرد شراب خوار

امیر المومنی علی علیه السلام می فرمایند :

مُصَادَقَةُ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى خَیْرٌ مِنْ مُصَادَقَةِ شَارِبِ الْخَمْرِ وَ مَنْ صَافَحَ شَارِبَ الْخَمْرِ کُتِبَ عَلَیْهِ خَطِیئَةٌ. (2)

دوستی با یهودیان و مسیحیان بهتر است از اینکه انسان با ادم شرابخوار دوست شود . و کسی که با شرابخوار دست بدهد خداوند برایش یک گناه در نامه اعمالش می نویسد .

 

حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند :

شَارِبُ الْخَمْرِ لَا تُصَدِّقُوهُ‏ إِذَا حَدَّثَ‏ وَ لَا تُزَوِّجُوهُ إِذَا خَطَبَ وَ لَا تَعُودُوهُ إِذَا مَرِضَ وَ لَا تَحْضُرُوهُ إِذَا مَاتَ وَ لَا تَأْتَمِنُوهُ عَلَى أَمَانَةٍ فَمَنِ ائْتَمَنَهُ عَلَى أَمَانَةٍ فَاسْتَهْلَکَهَا  فَلَیْسَ لَهُ عَلَى اللَّهِ أَنْ یُخْلِفَ عَلَیْهِ وَ لَا أَنْ یَأْجُرَهُ عَلَیْهَا لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ‏ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ‏ - وَ أَیُّ سَفِیهٍ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ.  (3)

2-بی اعتبار بودن کلام او

شَارِبُ الْخَمْرِ لَا تُصَدِّقُوهُ‏ إِذَا حَدَّثَ‏

شرابخوار وقتی سخن گفت حرف او را قبول نکنید .

3-به او دختر ندهید

وَ لَا تُزَوِّجُوهُ إِذَا خَطَبَ

اگر شرابخوار برای خواستگاری امد به او دختر ندهید .

4-به عیادت او نروید

وَ لَا تَعُودُوهُ إِذَا مَرِضَ

و زمانی که شرابخوار مریض شد به عیادت او نروید .

5-به تشییع جنازه او نروید

وَ لَا تَحْضُرُوهُ إِذَا مَاتَ

و اگر شرابخوار مرد به تشیع جازه او و بر سر قبر او حاضر نشوید .

6-امانتی به او نسپارید

وَ لَا تَأْتَمِنُوهُ عَلَى أَمَانَةٍ

به شرابخوار اعتماد نکنید و به او امانت خود را نسپارید .

 

در روایت دیگری از پیامبر اسلام این گونه بیان شده است

مَنْ‏ أَطْعَمَ‏ شَارِبَ‏ الْخَمْرِ لُقْمَةً سَلَّطَ اللَّهُ عَلَى جَسَدِهِ حَیَّةً وَ عَقْرَباً وَ مَنْ قَضَى حَاجَتَهُ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ وَ مَنْ أَقْرَضَهُ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ مَنْ جَالَسَهُ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى لَا حُجَّةَ لَهُ وَ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فَلَا تُزَوِّجُوهُ وَ إِنْ مَرِضَ فَلَا تَعُودُوهُ فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّهُ مَا شَرِبَ الْخَمْرَ إِلَّا مَلْعُونٌ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْفُرْقَانِ.  (4)

7-به اندازه لقمه ای به او کمک نکنید .

مَنْ‏ أَطْعَمَ‏ شَارِبَ‏ الْخَمْرِ لُقْمَةً سَلَّطَ اللَّهُ عَلَى جَسَدِهِ حَیَّةً وَ عَقْرَباً

کسی که به شرابخوار به انندازه لقمه ای کمک نماید خداوند روز قیامت مار و عقرب مخصوصی را بر بدن او مسلط می سازد

8-حاجت او را براورده مسازید

وَ مَنْ قَضَى حَاجَتَهُ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ

کسی که حاجت و مشکل شرابخواری را براورده کند به راستی که به نابودی اسلام کمک کرده است .

9-به او قرض ندهید .

وَ مَنْ أَقْرَضَهُ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى قَتْلِ مُؤْمِنٍ

و کسی که به شاربخوار قرض بدهد در حقیقت در راه قتل و نابود ی مومنی گام برداشته است .

10-با او نشست و برخواست نکنید

مَنْ جَالَسَهُ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

و هر کس که با او نشست و برخواست کند در روز قیامت کور محشور خواهد شد .

 

(1) شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید ؛ ج‏20 ؛ ص272

(2) مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏17 ؛ ص54

(3) وسائل الشیعة ؛ ج‏25 ؛ ص313

(4) بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏76 ؛ ص151

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۹
.. جعفری

نگارنده : محمد حسن قالبی

در تمام دنیا برای تنظیم قانون به مصالح و مفاسد کلی نگاه می شود و سپس قانون تنظیم می شود . هنگامی که چیزی منفعتش برای مردم جامعه فراوان باشد ان را لازم الاجرا می کنند و اگر امری ضرر و مفاسدش زیاد باشد ان را ممنوع می کنند و برای ان مجازات تعیین می کنند ، هر چند که منافعی هم در کنار ان ضرر های فراوان وجود داشته باشد . در اسلام نیز برای تعیین احکام اسلامی به مصالح و مفاسد کلی نگاه شده است .

محمد ابن سنان در نامه ای به امام رضا علیه السلام  می نویسد که مردم مکه فکر می کنند انچه اسلام حرام یا حلال کرده است تعبد محض بیشتر نیست و دستورات اسلام بدون دلیل است .

امام رضا در جواب می نویسد : اگر مردم مکه این گونه فکر می کنند بسیار گمراه شده انند وضرر اشکاری متوجه انها شده است . اگر دستورات اسلام تعبد محض بود و خداوند حکیم بدون دلیل و برهان چیزی را حلال یا حرام می نمود ، باید حضرت حق تعالی بر عکس دستور می داد  به طوری که چیز های حلال را حرام و کارهای حرام را حلال می کرد و مردم را تعبدا مجبور به ترک نماز و روزه و انجام دادن سرقت و روابط نامشروع می کرد در حالی که چنین نیست .

در ادامه امام رضا می فرمایند :

( إِنَّا وَجَدْنَا کُلَّ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَفِیهِ صَلَاحُ الْعِبَادِ وَ بَقَاؤُهُمْ وَ لَهُمْ إِلَیْهِ الْحَاجَةُ الَّتِی لَا یَسْتَغْنُونَ عَنْهَا وَ وَجَدْنَا الْمُحَرَّمَ مِنَ الْأَشْیَاءِ لَا حَاجَةَ بِالْعِبَادِ إِلَیْهِ وَ وَجَدْنَاهُ مُفْسِداً دَاعِیاً الْفَنَاءَ وَ الْهَلَاکَ .)

ما اطلاع کامل داریم و می دانیم که انچه را خداوند تبارک و تعالی حلال کره صلاح و سعادت مردم در ان نهفته و بقاء و دوام جامعه به ان چیزهای حلال بستگی دارد و مردم به ان اشیاء حلال نیاز دارند و از انها بی نیاز نخواهند شد و اما چیز های حرام سبب فساد جامعه خواهند شد و مردم را به طرف نابودی و هلاکت می کشاند .

ما احکام الاهی را این گونه دیدیم که در حال اضطرار به خوردن بعضی از محرمات اجازه داده شده است ، مثل این که کسی در حال گرسنگی در حال مردن باشد ، برای نجات او به اندازه ای که نمیرد اسلام خوردن حرام را اجازه داده است . چرا که در ان وقت مصلحت در خوردن ان چیز حرام است . و با این کار خود ، مرگ را از خود دور کرده است .

فَکَیْفَ إِنَّ الدَّلِیلَ عَلَى أَنَّهُ لَمْ یُحِلَّ إِلَّا لِمَا فِیهِ مِنَ الْمَصْلَحَةِ لِلْأَبْدَانِ وَ حَرَّمَ مَا حَرَّمَ لِمَا فِیهِ مِنَ الْفَسَادِ

چگونه احکام اسلام بدون دلیل باشد در حالی که خداوند حکیم چیزی را حلال نکرده مگر انکه به مصلحت انسان و برای بدن او مفید بوده و حرام کرده انچه را حرام شده به خاطر انکه در شیء حرام فساد و ضرر وجود دارد . (1)

حال لازم است دلایل طبی که اهل بیت برای حرمت مشروبات الکلی بیان کرده اند را ذکر کنیم تا کاملا ثابت گردد که اسلام بدون مصلحت هیچ چیزی را حرام یا حلال نکرده ، و در بحث حاضر برای حرمت ان دلائلی داشته است .

ابتدا تیتر مضراتی که در روایات برای شراب ذکر شده است را بیان می کنیم و بعد اصل روایات را ذکر می نماییم .

مشروبات الکلی سبب ایجاد اختلالات و امراض

1-ایجاد لرزه در بدن ( پیری زود رس ) .

2-از بین رفتن طراوت و زیبایی صورت و چروک شدن و تیره شدن ان . ( سیمای مومنین از او گرفته می شود ) امروزه هر کس به طور غالبی می تواند از روی چهره مومن بودن و یا فاسق بودن فرد را تشخیص دهد و این نیست مگر به خاطر سیمایی که خدا به مومنین می دهد و در مقابل چهره فساق و شراب خوار را به گونه ای تغییر می دهد که فاقد این نورانیت و معنویت باشد .

3-موجب قساوت قلب می شود ، و قساوت قلب خود دلیل ابتلا به مرض های روحی روانی فراوانی است .

4-سبب فساد می شود . مردم ان زمان علت خیلی از بیماری ها و نام خیلی از انها را نمی دانستند و اهل بیت هم به خاطر ان که انها قدرت درک این مسائل را نداشتند تعبیر به فساد می کردند تا به فهم انها نزدیک تر باشد .

5-موجب ایجاد تغییر و تحول در عقل می گردد . منظور این است که هم شامل تغییر و تحول موقت عقل می شود و هم شامل تغییر و تحول دائمی عقل می گردد.

6-موجب مرگ می شود . مخصوصا اگر مریض برای درمان از ان استفاده کند. (2)

 

اکنون روایات را به طور کامل بیان می کنیم تا از انها استفاده کافی برده شود .

1-مفضل یکی از شاگردان ممتاز امام صادق می فرماید : از امام صادق سوال کردم که خدا بری چه شراب را حرام کرده است ؟

لِمَ حَرَّمَ‏ اللَّهُ‏ الْخَمْرَ قَالَ حَرَّمَ‏ اللَّهُ‏ الْخَمْرَ لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا لِأَنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ تُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ تَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ تَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ یَجْتَرِئَ عَلَى ارْتِکَابِ الْمَحَارِمِ وَ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ الزِّنَا وَ لَا یُؤْمَنُ إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ لَا یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ لَا یَزِیدُ شَارِبَهَا إِلَّا کُلَّ شَرٍّ. (3)

حضرت می فرمایند : خدا شراب را حرام کرد به خاطر بلائی که شراب بر سر انسان می اورد و به خاطر فساد ان . چرا که فردی که عادت به خوردن شراب پیدا کند بدنش دچار لرزه می شود و نور صورتش از بین می رود و مروتش نابود می شود و کارش به جایی می رسد که حتی جرئت پیدا می کند که با محارم خود هم بستر شود و خون ریزی کند و مبتلا به زنا شود .

2-در روایت دیگر این گونه بیان شده است که

وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا ثُمَّ قَالَ إِنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ کَعَابِدِ وَثَنٍ وَ یُورِثُهُ‏ الِارْتِعَاشَ‏ وَ یَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ وَ یَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ یَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ الزِّنَا حَتَّى لَا یُؤْمَنَ إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ ذَلِکَ‏  وَ الْخَمْرُ لَا یَزِیدُ شَارِبَهَا إِلَّا کُلَّ شَرٍّ . (4)

اما علت حرمت شراب فعل و فساد این معایع بوده است . چرا که فرد که عادت به خوردن شراب پیدا کند مانند کسی است که بت را می پرستد و بدنش دچار لرزش می شود و مروتش از بین می رود و کارش به جایی می رسد که حتی جرئت پیدا می کند که با محارم خود هم بستر شود و خون ریزی کند و مبتلا به زنا شود ..... و شراب چیزی جز شر برای شارب خود ندارد .

3-مام رضا علیه السلام می فرمایند :

وَ قَالَ ع: وَ الْخَمْرُ تُورِثُ انْفِسَادَ الْقَلْبِ وَ یُسَوِّدُ الْأَسْنَانَ‏ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُبَعِّدُ مِنَ اللَّهِ وَ یُقَرِّبُ مِنْ سَخَطِهِ وَ هُوَ مِنْ شَرَابِ إِبْلِیس‏ . (5)

شراب موجب میشود که قلب فاسد شود و دندان ها سیاه گردد و دهان بد بو شود و فرد از خدا دور شود و به عذاب الهی نزدیک گردد و این مایع اشامیدنی شیطان است .

4-امام صادق در روایتی به ابی بصیر می فرمایند :

الْمُضْطَرُّ لَا یَشْرَبِ‏ الْخَمْرَ لِأَنَّهَا لَا تَزِیدُهُ إِلَّا شَرّاً وَ لِأَنَّهُ إِنْ شَرِبَهَا قَتَلَتْهُ فَلَا یَشْرَبْ مِنْهَا قَطْرَةً . (6)

کسی به خاطر درمان مریضی اش به شراب لب نزند , چرا که خوردن شراب چیزی جز شر به او نخواهد رساند . و اگر شراب را در حال مریضی بخورد نزدیک است که شراب ان فرد را بکشد .پس حتی یک قطره هم از ان نخورد .

 

1-علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص592

2-دراسه فی طب الرسول المصطفی ج 1 ، صفحه 127-128 ، ( کتاب ترجمه شده و مقداری به ان اضافه است .)

3-علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص476

4-من لا یحضره الفقیه ؛ ج‏3 ؛ ص346

5-مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج‏17 ؛ ص46

6-(علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص478 )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۳۸
.. جعفری