مشروبات الکلی ابزاری برای تسخیر شیطان
نگارنده : محمد حسن قالبی
زمانی که خدا انسان را افرید به ملائکه خود امر کرد که بر او سجده کنند . همه سجده کردند مگر شیطان و به خاطر این نافرمانی از بهشت رانده شد از ان روز بود که دشمنی شیطان با انسان اغاز شد و شیطان تبدیل به دشمنی خونی انسان کشت و در همان ابتدا دشمنی خود را اشکار کرد و با فریب دادن ادم و حوا انها را از بهشت بیرون کرد
در ایه قران نیز به ان اشاره شده است
( فَأَزَلَّهُمَا اَلشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَ قُلْنَا اِهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ متاع الی حِینٍ ) (1)
پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید ; و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد ; و فرمودیم : « فرود آیید ، شما دشمن همدیگرید ; و برای شما در زمین قرارگاه ، و تا چندی برخورداری خواهد بود . »
شیطان تبدیل به اساسی ترین دشمن انسان گشت . دشمنی که هم از لحاظ روحی و هم اعتقادی و هم جسمانی به انسان ضربه می زند و مایه افتخار اوست که انسان را به گناه بیندازد و اگر بتواند او را بیمار کن و یا بکشد به عهد دشمنی خود وفا کرده است .
شیطان در حقیقت از اجنه بود و ان ترسی که امروز در بین مردم از جن وجود دارد باید در مورد شیطان باشد , و گر نه اجنه ای که از شیاطین نباشند به ندرت می شد که به انسان ضربه بزنند و بیشترین ضربه به انسان را اجنه شیاطین می زنند چرا که قسم خورده اند هر گونه که توانسته اند انسان را به زمین بزنند و او را جهنمی کنند و حال شیطان برای گمراه کردن انسان افسارهایی دارد که ایه قران سه مورد از انها را بر می شمرد و می گوید این موارد از ابزارهای شیطان است .
( یَا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا اَلْخَمْرُ وَ اَلْمَیْسِرُ وَ اَلْأَنْصَابُ وَ اَلْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ اَلشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (2)
ای کسانی که ایمان آوردهاید ، شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند [ و ] از عمل شیطانند . پس ، از آنها دوری گزینید ، باشد که رستگار شوید .
در حقیقت شیطان با فریب های خود می خواهد انسان را تسخیر خود کند و مشروبات الکلی خیلی خوب می تواند انسان را از پا در اورد و تسخیر شیطان کند . اگر اندکی در فرد مست نگاه کنید تسخیر شدن او توسط شیطان را در می یابید .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
یکی از پادشاهان بنی اسرائیل، مردی را ناگزیر کرد که به انتخاب و اختیار خویش باید یکی از این اعمال: شراب خواری، قتل، زنا، خوردن گوشت خوک را انجام دهد و گرنه او را خواهد کشت .
آن مرد شراب خواری را برگزید و چون مست شد، همه کارهای دیگر را نیز انجام داد. (3)
شاعر شعری بسیار زیبا در این زمینه سروده است .
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی
آراسته با شکل مهیبی سر و بر را
گفتا که: «منم مرگ و اگر خواهی زنهار
باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار
یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر
تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید ازین بیم جوان بر خود و جا داشت
کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نر را
گفتا: «پدر و خواهر من هر دو عزیزند
هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لیکن چون به می دفع شر از خویش توان کرد
می نوشم و با وی بکنم چاره ی شر را»
جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی
هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک بن تاک خداوند
زین مایه ی شر حفظ کند نوع بشر را (4)
هیچ دشمن فریب کاری سم را به طور علنی به خورد دشمن خود نمی دهد بلکه در یک نوشیدنی خنک و خوش رنگ ان را به دشمن خود می نوشاند . دشمن درجه یک انسان نیز سم تسخیر کننده خود را با هزار فریب و ترفند به خورد انسان می دهد تا او را به تباهی بکشد .به بهانه این که کم خوردن ان اشکال ندارد و ...
البته قبول است کم خوردن ان شاید این حالت را برای انسان به وجود نیاورد ؛ همان گونه که کم خوردن سم ضرر چندانی به جسم نمیزند , اما این مطلب هیچ گاه دلیل بر جواز خوردن مشروبات نیست , همان گونه که هیچ عاقلی مواد سمی را نمی خورد حتی اگر اندک باشد .
اما نکته این جا است که با خوردن حتی یک قطره از ان خودت را برای تسخیر شیطان و تسلط او بر خویش اماده کرده ای
امام رضا می فرمایند :
الْخَمْرُ یُورِثُ فَسَادَ الْقَلْبِ وَ یُسَوِّدُ الْأَسْنَانَ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُبَعِّدُ مِنَ اللَّهِ وَ یُقَرِّبُ مِنْ سَخَطِهِ وَ هُوَ مِنْ شَرَابِ إِبْلِیسَ (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام ؛ ص254 )
حدیث را بعدا مفصل توضیح خواهم داد اما جالب این جاست که حضرت می فرمایند خمر نوشیدنی ابلیس است .
ابلیس بلد است نوشیدنی مخصوص خود را چگونه به خورد بشر بدهد و او را تباه کند . او بعد از هزاران سال تجربه به کار خود مسلط شده است .
ادامه دارد .....
1-سوره بقره ایه 36
2-سوره مائده ایه 90
3-الغدیر ج 4 – ص 257
4-شاعر : ایرج میرزا